علی اکبر یاغی تبار/ غزل / "من بعد از تو یعنی: انَ النسان لفی خسران"

دو چندان اسب طوفان-گرده را از گریه پی کردم

که سی سال و دو قرن رفته را این گونه قی کردم:

 

همه همخون و ناهمخوان؛ تو ناهمخونی و همخوان

من بعد از تو یعنی: ان الانسان لفی خسران

 

تامل کن... جهان دارد به پایان می رسد در من

مرا بر شانه ات آوار کن ای آخرین انسان!

 

دو پنجاه ابر طوفان-گرده را در دامنت حل کن

سه هفتاد آفتاب شعله تاب ای این چنین در جان!

 

زبان حافظم؛ آتش به جان و در نمی گیرم

دهان نیچه ام؛ رم می کنم از گوش نااهلان

 

من از "بعد از تو" بر می گردم اما رو به ویرانی

منِ بعد از تو را آن سوی لمس پیکرت بنشان!

 

تو از جبر جهان اما من از صبر از تو سرگردان

دو پنجاه ابر طوفان-گرده را از گریه برگردان!

 

 

"علی اکبر یاغی تبار"

 

علی اکبر یاغی تبار

 

 

کتاب "مرغ مادر گوشتی" - نویسندگان: دکتر محمد طاهری و دکتر آرین شریفی

 

غزل "فتح"/ محمد طاهری

فتح

 

هرچند خاک رستم و مهد پلنگ­ هاست

ایران اسیر زخمیِ تیمور لنگ­ هاست

 

هرگز برای مردمِ پاکَش وطن نبود

خاکی که زیر سلطه­ یِ خیل تفنگ ­هاست

 

دریایِ سرخ حاصلِ باران و برف نیست

خونابه ­های جاریِ چشم نهنگ­ هاست

 

شیطان برایِ کشتنِ انسان دسیسه کرد

حالا خودش نشانه ­یِ انبوهِ سنگ­ هاست

از روی قله می­ کشد آخر تو را به چاه

دنیا شبیه بازیِ الاکلنگ­ هاست

 

روزی برای فتحِ تو از راه می­رسد

ستارخان که فاتحِ میدانِ جنگ­ هاست

 

محمد طاهری لیوانی

ریشه هام با وجود تو سبزه/ ترانه/ محمد طاهری لیوانی/ 11 آبان 98

موهات النگدره     تو قاب پاییزه

چشمات خلیج فارس     از موج لبریزه

 

رو شونه هات کردا     همدرد با کاوه

پوست تنت تبریز     رنگ لبت ساوه

 

دستام بلوچستان     روش تاول هامون

خشکیده آغوشم     با من برقص کارون

 

خون نیست؛ تو رگهام     آتشفشان دارم

تو سینه زخمیم     یه لردگان دارم

 

اهوازه اندامت     تشنه س وجود من

اینبار جاری شو     زاینده رود من

 

تو هفتم آبان     آزادی در بند

من روح مشروطه     بیست و نه اسفند

 

آرش تو شعرامه     رستم تو اندیشم

ساقه هامو ببر     قد می کشه ریشم

 

واسه تو می میرم     واسه تو جون می دم

منجیلمو و با تو     شهرو تکون می دم

 

#محمد_طاهری

 

 

وقتی نباشی شهر، دلگیره دلگیره/ ترانه/ محمد طاهری لیوانی

زندونی چشمات

توو باور شعرم

تو ظهر مردادی

من آخر مهرم

 

تو روح بارونی

توو قامت ریشه

من یه تن زخمی 

فرهاد بی تیشه

 

طوفانی ام برگرد

آرامش دریا

دنیامُ روشن کن

مشرق ترین رویا

 

وقتی نباشی شهر

دلگیره دلگیره

یه مرد با گیتار

توو کافه می میره

 

موهای تو دشتِ

آویشن و پونه

عطرت هنوز مونده

رو پیرهن خونه

 

حال دلم بی تو

داغونه داغونه

دلتنگ دستاتم

کی اینو میدونه!؟

 

مثل بهاری که

توو خواب گنجشکاس

برگرد و سبزم کن

اینجا ته رویاس

 

وقتی نباشی شهر

دلگیره دلگیره

یه مرد با گیتار

توو کافه می میره

 

#محمد_طاهری

چهار آبان

۹۸